واکسن دو ماهگی 2
دیروز دخترم از ساعت 12 تا 1 ظهر نمیتونست پاهاشو تکون بده و گریه میکرد و جییییغ میکشید خیلی اذیت
شد دلم براش میسوخت کم مونده بود منم باهاش گریه کنم پاهشو بستم که نتونه تکونشون بده چون هر بار
که تکونشون میداد گریه میکرد بعد بزور ساکتش کردم و خوابوندمش.
ساعت یک و نیم همسری زنگ زد حال النا رو بپرسه گفتم درد داره و گریه میکنه اونم گفت زودتر از سر کار
برمیگرده تا کمک کنه
دختری تا ساعت 3:30 که باباش اومد خوابید بعد با صدای باباش بیدار شد و با لبخند ازش استقبال کرد.
خدا رو شکر درد پاهاش کم شده بود و میتونست پاهاشو تکون بده
شب رو هم به لطف قطره استامینوفنی که خورده بود خوووووب خوابید و تب هم نداشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی