الناالنا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

نامه هایی به کودک زاده نشده

یکسالگی دخترم

دختر من پنجشنبه یکساله شد روز پنجشنبه دو تا کیک گرفتیم یکی برا عمه ها و عمو ها یکی هم برا دایی و مامان بزرگ و پدربزرگ  
15 آذر 1393

دندون پنجم

امروز دختر کوچولوی من یازده ماه و شش روزه است چند روز بود خیلی بداخلاق شده بود غذا خوب نمیخورد و بهونه میگرفت.دو شب هم هست اصلا خوب نخوابیده نمیدونستم دلیلش چیه تا اینکه چند لحظه پیش دیدم دندون پنجمش هم جوونه زده خلاصه اینکه الان دخترم پنج تا دندون داره پنج تااااااا  ...
19 آبان 1393

اتمام یازده ماهگی

دیروز دختری یازده ماهگیشو تموم کرد و رفت تو دوازده ماه   بعلهههههه کلی خانوم شده خودش بازی میکنه خودش شیرشو میخوره و خودش میخوابه. یه چند وقتی هم هست که کاملا  بدون کمک می ایسته البته دیروز یه چند قدمی هم اومد جلو  فکر کنم تا ماه دیگه کاملا بتونه راه بره  ...
14 آبان 1393

مرواریدهای دخملی

دیروز دختر کوچولوی من ده ماهشو تموم کرد و رفت تو یازده ماه. دیروز متوجه شدم  یکی از دندون های پایینی سمت راست جوونه زده! بالاخره دخملم دندون درآورد هورررراااااا     ...
14 مهر 1393

بدون عنوان

دخملی رو چهارشنبه برا چک آپ ماه دهم بردمش دکتر وزنش 9800 گرم دور سرش 44 و قدش 72cm بود. خدا رو شکر همه چی خوبه  
12 مهر 1393

بازگشت من

سلام من بالاخره بعد از شش هفت ماه برگشتم ! خیلی دلم میخواست تو این مدت مطلب بزارم ولی مگه دخمل بلا میزاره! فقط باید بهش برسم و گر نه گریه میکنه! خیلی بهم وابسته شده بود ولی کم کم داره بهتر میشه مخصوصا که از سی و یک شهریور ماه بطور خودجوش! سینه نمیخوره یعنی خیلی خیلی کم میخوره و تقریبا شیرخشکی شده دیگه. اینم بگم که از وقتی سینه نمیخوره خیلی آرومتر شده و کمتر بیقراری میکنه شبها هم خوابش خیلی بهتر شده از ساعت ده یا ده و نیم شب میخوابه ساعت پنج یا شش بیدار میشه شیر میخوره و دوباره میخوابه تا نه. منم میتونم راحت  بخوابم  بالاخره  از دندونهاش هم بگم که با اینکه هفته دیگه یکشنبه ده ماه کامل میشه ولی هنوز ازشون خبری ...
7 مهر 1393

خاطره زایمان

امروز بالاخره میخوام خاطره زایمانمو با جزئییات کاملش بنویسم: عصر روز سه شنبه دوازدهم آذر آخرین ویزیت دوران بارداری رو داشتم با مامان و همسرم رفتیم مطب دکتر قرار بود هفته بعدش یعنی 19 آذر برم بیمارستان برا سزارین ، یک ساعتی منتظر شدیم تا نوبتم برسه قبل اون منشی فشار خون و وزنمو گرفت وزنم 71/5 شده بود یعنی حدود 11-12 کیلو از اول بارداریم چاق شده بودم فشارم هم 14 روی 9 بود معمولا فشار من 12 روی 9 بود وقتی رفتم داخل اتاق دکتر دوباره مثل همیشه صدای قلب جنین رو چک کرد که خدا رو شکر مشکلی نبود ولی گفت چون چند هفته پیش هم فشارم یه کمی بالا بوده بهتره برم بیمارستان و یکی دو ساعت تحت نظر باشم اگه فشارم پایین اومد میتونم برم خونه و هفته ب...
27 بهمن 1392

اولین عکس سونوگرافی

اولین سونویی که رفتم برای دیدن ضربان قلب جنین این بود دخترکم اندازه یه لوبیا بود! اونموقع بود که من و همسرم  عاشقش شدیم. سن کوچولوی ما هشت هفته و یه روز و قدش فقط 17 میلیمتر بود  ...
16 بهمن 1392