تکون های نی نی
عزیزم امروز بعد از ظهر با بابایی رفتیم بازار برات ست لباس برا خونه و جغجغه خریدیم خیلی خوشگلن. همه
اش میگم کاش زمان زودتر بگذره و زودی دنیا بیای تا من لباسها رو تنت کنم
اینم بگم دیگه کم کم تکونهاتو حس میکنم اوایل چیزی مثل ترکیدن حباب بود ولی الان دیگه خیلی واضحتر
شده خیلی حس قشنگیه که بدونی یه نی نی الان داره تو دلت وول میخوره.
صبح ها قبل اینکه من از خواب بیدار بشم تو بیدار میشی و شروع میکنی به شیطونی کردن انقدر تکون
میخوری تا منو بیدارم کنی.
عزیزم الان 15 هفته و 6 روزته نازنین مامانی و حسابی بزرگ شدی!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی