36 هفتگی
دیروز باز مثل هفته های قبل رفتم دکتر مطبش خیلللللی شلوغ بود تقریبا حدود 2 ساعت منتظر شدم تا
نوبتم برسه این دختر شیطون منم بازیش گرفته بود هی ورجه وورجه میکرد پدرمو دراورد نه میتونستم پا
شم نه میتونستم بشینم خودشو زیر دنده هام فشار میداد بعد یهویی طی یک حرکت اکروباتیک میومد
پایین و خودشو رو مثانه ام فشار میداد خلاصه مردم و زنده شدم تا نوبتم برسه یه خانم مسن تو مطب
بود دید من حالم خوب نیست پا شد جاشو بهم داد که بشینم خدا خیرش بده!
خلاصه رفتم داخل و دکتر ضربان قلب دخمل خانوم رو چک کرد و گفت عاااااالیه دیگه آماده آماده اس تا
بیاد بیرون. ولی وقتی فشارمو دید که 13 رو 9 هست بهم گفت فشارت بالا رفته (من همیشه فشارم 11
و یا 12 هست) و یه آزمایش ادرار اورژانسی برات مینویسم همین الان برو انجامش بده و بیارش ببینم اگر
هم مطب نبودم بیارش بیمارستان تا من خیالم راحت بشه که دفع پروتئین و یا مشکل دیگه ای نداشته
باشی. خلاصه با آقای همسر رفتیم آزمایش رو انجام دادیم ساعت شد 9 شب که دیگه دکتر مطب نبود و
مجبورا رفتیم بیمارستان. رفتیم داخل بخش زایمان. من هیچ وقت از دکتر و بیمارستان و درمانگاه و .... خوشم نمیاد ولی تجربه خوبی بود هم بیمارستانو دیدم هم یه ذره ترسم ریخت خلاصه اونجا دوباره
فشارمو گرفتن و جواب آزمایشمو برا دکترم گزارش دادن اونم گفت جواب آزمایشش خوبه و چون فشارش
اومده پایین ( فشارم اومده بود رو 12 ) میتونه بره خونه و مشکلی نیست.
ساعت 10 شب رسیدیم خونه داشتم از خستگی میمردم انقدر درد داشتم که نگو خلاصه شب رو
استراحت کردم و امروز حالم بهتر شده خلاصه دیروز فکر کردم تا چند ساعت دیگه دخترم میاد بغلم
ههههه که نشد!
اینم بگم برگ بستری بیمارستان رو هم گرفتیم و دکتر کل تخفیفی که بهم داد اونم به خااااااطر رئیس
همسری که باهاش صحبت کرده بود که ما رو در نظر بگیره 100 هزار تومن بود!!!!!! خنده امون گرفت
وقتی دیدم از کل 700 هزار تومن دستمزد خودش فقط 100 هزار تومن تخفیف داد اونم هی میگفت فقط
به خاطر آقای فلانی (رئیس همسرم) که روشونو زمین نندازم دارم تخفیف میدم با خودم گفتم همین 100
تومن رو هم میگرفتی والا!!